
رَشنیشْت
– یشت دوازدهم
دوازدهمین یَشت، به ایزد رَشْنو پیشكش شده و به نام این ایزد است. این یشت از
جملۀ یشتهای قدیم بوده و بسیار گسیخته و ناقص برای ما باقی مانده است. اما همین
مقدار كم، یعنی سیو هشت بند موجود، دارای مواردی دربردارندۀ اطلاعات بسیار كهنه و
جالب توجهی میباشد.
رشْنْ را ایزد دادگری وعدالت نامیدهاند. این از آن جهت
است كه واژۀ رَشْنو درا وستا صفت است به معنی »عادل ودادگر«. برای وی اغلب یك صفت تفضیلی یاد
شده، رَزیشْتَه به معنی »راستتر«، »درستتر«. پس ترجمۀ این دو واژه، »درستترین دادگری« یا »راستترین
دادگری« میشود و برای
ایزدی كه سرپرستی مراسم سوگند یا آزمایش با آتش به او محول بوده است، عنوان با
مسمایی است.
»سوگند«، یا وَرَه و »آزمایش با آتش« در ایران باستان دارای اهمین ویژهای بوده است. در بخشهای
گوناگون اوستا وادبیات دینی زمان ساسانیان و همچنین در آثار دوران پس از
ساسانیان، چون شاهنامه، ویس و رامین، سلامان و ابسال و آثاری دیگر، اثرات و
شاهدهای معتبری از تداوم و دیرینگی این سنت در دست است.
ریشۀ رَشن به نظر میرسد از رَز در اوستا به معنی منظم
كردن و مرتب نمودن آمده باشد كه شواهد لغوی معتبری نیز دارد. یكی از مسایل مهم در
امر داوری خدایی یا وَرَه، مرتب كردن و نظم بخشیدن به آلات و ادوات كار و ترتیب
مناسك و شعایری ویژه بوده است.
در ایران قدیم هرگاه اختلافی میان دو تن یا دو خانواده
یا دو قوم درمیگرفت كه از طریق گفت و گوی دو طرف حل نمیشد، جهت اثبات راستی ویا
حق، دو طرف لازم بود طی تشریفاتی، تن به اجرای مراسم و تشریفاتی برای برائت میدادند.
اصل اساسی و مهم، آزمایش با آتش، آب، زهر و یا چیزهایی دیگر بود و طرفی كه آسیب
نمییافت راستگو به شمار میرفت و گناهكاریِ دیگری اثبات میشد. از سوگندهای گرم و
سرد هر دو آثاری در دست است، كه آتش ازهمه مهمتر بوده است. در این یشت، آنچه كه
فهم میشود، چهار نوع وَره یا سوگند است.
قدمت و بنیادی بودن این مراسم، به موجب یادكرد گاثاها
نیز ثابت میشود. انواع وَرَه یا وَرَنْگَه varangha
زیاده از سی نوع بوده است. دستههای پیكارگر، یا یك دسته یا فرد، جهت برائت، دست
به آزمایش خطرناكی میزدند. چون گرفتن چیزهای سرخ شده و تفته در دست یا رفتن و گذر
از آتش و برخورد و تماس با فلزی ذوب شده، یا چیزهای بسیار مقدس، آشامیدن زهر و
مانند آن. اگر آزمایش شونده از این آزمایشها بیآسیب بیرون میآمد، اثبات بیگناهی
و برحق بودنش اعلام میشد.
در یشت دوازدهم، بند سوم، از واژۀ اوروَثا urvaθā یاد شده كه شاید
مفهوم »انجمن سوگند« را داشته باشد. واژۀ مذكور از اورْوَثَه ūrvaθa به معنی »برگزیده«،از واژۀ وَر به معنای »همكار سوگند« آمده كه در
گاثاها نیز اورْوَثَه به مفهوم »همكارانِ اهلِ
راز« به كار رفته
است.
شاید استاد سوگند در این انجمن و محفل با واژۀ تْكَئِشَه
مفهوم میشده است كه اغلب به استاد و آموزگار ترجمه میشود. »بارتولومه« در فرهنگ
اوستایی خود، مادۀ كَئِشَه kaeša را كه اسم فوق از آن ساخته شده به
دو معنی: »ساختن و آموختن« و »یاددادن« آورده است. پس
منظور ازتْكَئِشَه، یعنی استاد، استادی بوده كه در انجمن سوگند سرپرست و رازدان
ساختن چیز مورد آزمایش و یا فراهم كردن مادهای كه آزمایش بِدان انجام میشد بوده
است.
در هوم یشت (= یسنا 11-9) از دو برادر یاد شده
كِرِساسْپه (= كرشاسپ) و اورْواخْشْیَه . از این دومی به عنوان یك تْكَئِشَه و
داتورازَ datu-rāza یاد كردهاند،
یعنی كسی كه مراسم سوگند او، داد و قانونِ اَهورامزدا بود. در اوستای جدید نیز
همین واژه، یعنی تْكَئِشَه به معنی »داور« به كار رفته
است. از گاثاها تا به اوستای متاخر، واژههای رازَر ، رازَن ، راشْن به معنی »آیین سوگند« بوده است.
به موجب مهریشت و سروشیشت و رَشنیَشْت، مهر، سروش و
رَشن با هم هستند. یشتهاشان را نیز به ترتیب اهمیت كنار هم قرار دادهاند. در
روزهای ماه كه به نام ایزدان است نیز نام این سه ایزد در كنار هم آمده است، روز
شانزدهم كه روز مهر و هفدهم كه روز سروش و هجدهم كه روز رشن است و در ادبیات دینی
متاخر زرتشتی نیز هر سه جزو داورانِ جهان پسین و گماشتگان محاكمۀ ارواح میباشند.
از ایزد اَرْشْتات arštāt
نیز كه معنای آن »راستی« است باید یاد كرد كه در كنار رَشنو میباشد و از نامش،
وظیفۀ وی در چنین انجمنی روشن میشود، كه خداوند دارایی و افزایندۀ ثروت زنده
(جاندار) میباشد.
اینك مطالبِ رَشْنیَشْت، با حذف تكرارها، اما همۀ مطالب
یاد شده، به روشنی و روانی، نقل میشود؛ در بند اول، یا مقدمۀ كوتاه یشت: رَشْنَراست
و اَرْشْتاتِ فزایندۀ گیتی ستوده شده است.
آن چه كه از بند دوم و سوم برمیآید آن است كه زرتشت از
اهورامزدا میپرسد:
»راستترین و درستترین و بهترین روشی كه بِدان بتوان
حقیقت را دریافت چیست و چه گونه است؟«
به نظر میرسد با توجه به معرفی رشنو، كه وی ایزد سوگند
و داوری خدایی بوده است، پرسش زرتشت دربارۀ بهترین روش داوری یا وَرَه برای روشنشدن
حقیقت باشد.
از بند سوم تا هفتم دربارۀ چگونگی تشكیل انجمن سوگند و
روشهای آن است و فراخواندن رَشنو و نیایش و ستایش به درگاه وی كه آن چه حق و درست
است روشن شود.
اهورامزدا میگوید: »باید از طرف
انجمن سوگند، برای اجرای مراسم وَر، بَرسَم به دست به سوی خورشید بایستی و به
فراخوانی و ستایش من بپردازی. آن گاه آن كه وَر دربارهاش اجرا میشود به وسیلۀ
آتش، بَرْسَم، وَرِ روغن و فشردۀ گیاهی1
آزموده شود.
آن گاه من به یاری تو فراخواهم رسید، درمراسم این سوگندی
كه برپا شده و به همراه من بادِ دشمنشكن و پیروزمند2،
داموئیشاوپَهمَنَه، كَوَئِمخْوَرِنَه و سَئوكَه3
خواهندبود.«
پس رَشنو، آن ایزد بزرگ دعوت و فراخوانی را شنیده و در
انجمن سوگند و داوری فرودخواهد آمد به همراهی: باد پیروزمند، داموئیش اوپَهمَنَه،
فرِ كیانی و سَئوكَه.
آن ایزدی كه دانای راز است و بهترین تمیزدهنده است و
بیناست به همه چیز هر چه دور و دور باشد – به یاری كسانی میآید كه شكایت به وی
برد. هرگاه مراسم نیایش وی درست انجام شود و راضی و خشنود باشد، سریع و كارساز به
یاری میشتابد و دزدان و راهزنان را نابود میسازد.
بخش اصلی یشت، تا پایان بند هشتم آن بود كه گذشت. بقیۀ
یشت به سی و یك كرده یا فصل تقسیم شده و بیشتر تكرار است. در بند نهم و كردۀ دوم
آمده است: »
هرگاه تو ای رشن پاك در كشور اَرِزَهی arezahi
باشی، باز هم ما مراسم برقرار كرده و از تو یاری میخواهیم ...« و سپس بندهای
پنج تا هشت یشت كه ترجمهاش گذشت تكرار میشود. رشنیشت سی و هشت بند است. اما تا
بند سی و هفتم، بند نهم با تغییر نام كشور، یا درجات عرش و ستارگان تكرار میشود
كه هرگاه در فلان كشور یا درجات عرش یا ستارگان باشی ... و سپس به دنبال چنانچه
گذشت بندهای اصلی، 5 تا 8 تكرار میشود و بدین سان یشت دوازدهم، پایان میگیرد.
از این یشت جز مطالبی دربارۀ وَرَنْگْه یا محاكمه و
داوری خدایی، و آن گاه مطالبی دربارۀ جغرافیای شناخته شدۀ زمان نگارش آن و عقایدی
كه راجع به صور فلكی و تاثیرات آنها به روی زمین وجود دارد، چیزی دیگر كه درخور
توجه باشد مفهوم نمیشود. چنان كه اشاره شد، رشنیشت به صورت ناقص به ما رسیده و
باید مطالبی پیرامون وَر و مراسم آن دربرداشته بوده باشد اما افسوس از آن محروم
ماندهایم.
پانوشتها
1 - شايد نوعي سم كه از شيرة گياهان فراهم ميشده.
2 - واتَه – وِرِثْرُغْنَه .
3 - Saoka = سود، ايزد شادماني و فراواني.
منبع
رضی، هاشم، «اوستا، کهنترین گنجینۀ مکتوب ایران
باستان»، تهران، انتشارات بهجت، 1380 ش